پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت, ۲۰۲۵

یادگاری مادر

پوشهٔ عکس‌های قدیمی را باز کردم و با دکمهٔ جهت‌نمای لپ‌تاپ، عکس‌های مامان را یکی‌یکی ورق می‌زدم. روی عکسی مکث کردم که خیلی دوستش دارم؛ همانی که مامان با لبخندی شیرین و آرام نگاه می‌کرد. نگاهم به صورتش گره خورد. پایین گونهٔ راستش، نزدیک لب، یک خال مشکی داشت. ناگهان فکری مثل جرقه از ذهنم گذشت: من هم یکی داشتم! اما کدام طرف صورتم؟ راست یا چپ؟! تا به آینه برسم، هزار بار آرزو کردم که سمت راست باشد. ایستادم و این بار خیره ماندم به چشمان خودم. یادگاری‌ای که دلتنگش بودم، ژن‌های مادرم آن را هدیه داده بودند. درست همان جا که باید باشد؛ پایین گونهٔ راست، نزدیک لبم.